فجر 42| حضور عجیب ماموران شاه در تشییع یک شهید«پیکر محمد را برداشتیم و به بهشت زهرا(س) رفتیم، مردم رسیدند و او را غسل و کفن و دفن کردند. عوامل رژیم نگذاشتند که مراسم ختم و یادبودی بگیریم. - خبرگزاری فارس -گروه حماسه و مقاومت: اسلحه در دستان محمد آماده شلیک بود. کافی بود یک لحظه چشمانش را ببندد و ماشه را بکشد. مردم در مقابلش هراسان از هر طرف می دویدند. صدای شلیک کن! شلیک کن! در سر او پیچیده بود و خوب می دانست سرپیچی از این دستور چه عقوبتی برایش خواهد داشت. با همه این احوال آنچه مسلم بود، محمد نمی توانست دست به چنین کاری بزند. حتی اگر در لباس سربازی باشد و حتی اگر به قیمت جان خودش تمام شود. روز بعد یعنی 17 شهریور سال 57 در میدان ژاله باید همان وقایع تکرار می شد، اما محمد به دور از چشم مافوق اسلحه را در پادگان گذاشت و تا خانه دوید. مادر شهیدان محمد، مرتضی و مصطفی پالیزوانی برادرش از خاطره آن روز می گوید: محمد سال 1357 در دژبان مرکز به خدمت سربازی مشغول شد. 16 شهریور عید فطر بود. شهید مفتح نماز عید فطر را در قیطریه خواند و مردم تا میدان ولی عصر (عج) آمدند و برنامه ریزی کردند تا فردا در میدان شهدا جمع شوند. روز 16 شهریور که هنوز اعلام حکومت نظامی نشده بود، گردانی را که محمد در آن بود، مسلح کردند و با تیر جنگی به میدان امام حسین(ع) آوردند و دستور دادند به مردم شلیک کنند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |